سخنان حکیم ارد بزرگ-موضوع زندگی-سری اول
سخنان حکیم ارد بزرگ-موضوع زندگی-سری اول
زندگی از بودن آغاز و تا شدن پی گرفته می شود .
آنچه رخ داده را باید پذیرفت ، اما آنچه را روی نداده ، می توان به خواست خویش
بنا نمود .
بزرگترین گمشده های ما در زندگی ، نزدیکترین ها به ما هستند .
آدم های خودخور و نالان ، دوستان خوبی برای ما نيستند .
بزرگترین چاله زندگی زیاده خواه ، پذیرفتن کاریست که در توانش نيست .
جریان های آلوده به مرداب خواهند رسيد و سخن گفتن از آنها، زندگيمان را تباه
می سازد .
کسانی که زندگی خویش را در جنگ با نزدیکان می بينند بيمارند ، همراهی چنين
آدميانی درست نيست .
نااميدی و افسردگی تنها بن بست زندگيست .
برای ربودن دل آدميان ، بر هم پيشی گيریم که این زیباترین آورد زندگيست .
آنگاه که آرمان هویدا شد ، هزاران راه بن بست هم نمی توانند پيشدارمان
باشند .
پاکترین آدم هم ، دشمنان بسيار دارد .
آنانی که کنشی ندارند و وارستگی را در پشت کردن به گيتی می دانند ، تکه
گوشت هایی بيش نيستند .
پيران فریبکار، آتش زندگی جوانانند .
بدان همواره آنکه برای رسيدن به تو از همه چيزش می گذرد روزی تنهایت خواهد
گذاشت، این هنجار دردناک زندگی است .
آنانيکه سامان و پویندگی در کيهان را دروغ می پندارند ، همواره در اندیشه کين
خواهی و یورش به پيرامون خویش هستند . زندگی خود و نزدیکانشان را تباه می
سازند و سرانجام در برآیندی بزرگتر از هستی ناپدید می شوند .
در پی پاسخ زود به رخدادهای مهم زندگی خویش نباشيم .
ساده باش ، آهوی دشت زندگی ، خيلی زود با نيرنگ می ميرد .
اگر در بند زندگی روزمره تان باشيد ، نمی توانيد گامی بسوی بهروزی بردارید .
هم آورد هميشگی ما در این جهان ، تنها و تنها خود ما هستيم .
پيران جهان دیده ، نابودی زندگی آدميانی که ریشه پولشان ناپاک است را بارها و
بارها دیده اند .
در زندگی زناشویی ، همواره از خاندان همسرمان به نيکی یاد کنيم .
زندگی ميدان ادامه راه نادرست نيست ، هر گاه پی به ناراستی راه خود بردیم
باید به سرچشمه پاکی روان خویش باز گردیم .
دوستان فراوان نشان دهنده کاميابی در زندگی نيست ، بلکه نشان نابودی زمان
، به گونه ای گسترده است.
اگر آغاز زندگی ات با شادی و روز همراه بود در جست و جوی چراغ و پناهگاهی
برای شبانگاهان باش ، و اگر آغازش رنج و سياهی بود از اميد در خود چراغی بيافروز
که پگاه خوشبختی نزدیک است.
نوا زنده است یا مرده ؟ رنگ ها بخشی از پيکره ای زنده اند یا مرده ؟ ! آذین بند و
رخت چگونه؟ ، اگر به این پرسش ها خوب بنگریم خواهيم دید همه آنها دارای روان و
نيرو هستند . یک آوای زیبا می تواند ما را از خود بی خود کند ، رنگی ویژه می تواند
ما را آرامش دهد و یا به خشم در آورد ، پدیده های بی جانی همچون نامه و جامه
و … به هزار زبان با ما گفتگو می کنند ، همه آنها در حال سرودن آواز خوش دمادم
زندگی اند …
در زندگی نادان سرانجام یک گره ، هزاران گره باز نشدنی است .
تاریکی در زندگی ماندگار و ابدی نيست ، برسان روشنایی .
سرایش یک بند درست از زندگی ، نياز به سفری ، هفتاد ساله دارد .
آدميانی مانند گل های لاله ، زندگی کوتاه در هستی و نگاره ایی ماندگار در
اندیشه ما دارند .
آدمی با کينه ، زندگی را بر دوستان نيز تنگ می کند .
کينه را از خود دور کن چرا که خرمن مهر و پاکی ات را به آتش می کشند .
در هر سرنوشتی ، رازی مهم فرو نهفته است .
در پایان کوچه های بن بست زندگی ، بارها و بارها نادان ها را دیدار خواهی کرد .
اگر شور زندگی و اميد را در پيکره خاکستری یاران خویش بارور کنيم ، تنهایی
هيچگاه به سراغ مان نخواهد آمد .
تندرستی پاداش نيک زیستی است .
تندرستی پرشگاه روان بيدار است برای گشودن دروازه های پيروزی .
اندوخته ای با ارزشتر از تندرستی ، نمی شناسم .
کوشش برای تندرستی همگانی یکی از مهمترین کارهای دیوانسالاران است .
تندرستی پيش نياز هر آرمان باشکوهی است .
برای آنکه پرواز کنی ، پيکر خویش را به حال خود رها مکن .




